انتهاي عاشقي
شهادت حضرت علی (ع)

شب بود و اشک بود و علی بود و چاه بود فریاد بی‌صدا، غم دل بود و آه بود


دیگر پس از شهادت زهرا به چشم او صبح سفید هم‌چو دل شب سیاه بود

 
دانی چرا جبین علی را شکافتند؟ زیرا به چشم کوفه عدالت گناه بود


خونش نصیب دامن محراب کوفه شد آن رهبری که کعبه بر او زادگاه بود


یک عمر از رعیت خود هم ستم کشید اشک شبش به غربت روزش گواه بود


دستش برای مردم دنیا نمک نداشت عدلش به چشم بی‌نگهان اشتباه بود


هم‌صحبتی نداشت که در نیمه‌های شب حرفش به چاه بود و نگاهش به ماه بود


مولا پس از شهادت زهرا غریب شد زهرا نه یار او که بر او یک سپاه بود


وقتی که از محاسن او می‌چکید خون عباس را به صورت بابا نگاه بود

«  میثم!» هزار حیف که پوشیده شد ز خون رويي  كه بهرگمشدگان شمع راه بود

 

 



نظرات شما عزیزان:

ندا
ساعت12:42---20 مرداد 1391
بابا ایول

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







برچسب‌ها: <-TagName->
سه شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,22:36به قلم: حميد منصوري ™